loading...
مجله تفریحی سرگرمی کافه پاتوق
danyal بازدید : 12 چهارشنبه 01 فروردین 1403 نظرات (0)

2683 روز... 2683 طلوع و غروب خورشید، 2683 بهار و زمستان، 2683 بار رقص برگ‌ها در باد پاییزی... و من هر روز در این 2683 روز، با هر نفس، با هر تپش قلب، به یاد تو بوده‌ام.
گویی زمان در سال 1395 متوقف شده است. گویی عقربه‌های ساعت در آن روز نحس، در لحظه خداحافظی ما، برای همیشه از حرکت باز ایستاده‌اند. من در این 2683 روز، در قفس خاطرات آن روز گرفتار شده‌ام، و هر روز صبح که چشم می‌گشایم، کابوس نبودن تو دوباره جان می‌گیرد.
آری، تو بردی. تو در آن بازی بی‌رحمانه، من و قلبم را به خاک و خون کشیدی. و من... من باختم.
اما نه به تو... من به خودم باختم. به عشقی که در من مُرد، به امیدی که در من تباه شد، به ایمانی که در من فرو ریخت باختم.
و تو چه؟
تو چه چیزی در این 2683 روز به دست آوردی؟
آیا طعم خوشبختی را چشیدی؟ آیا آرامشی که در کنار من داشتی، در جای دیگری یافتی؟ آیا خاطرات ما، روزی از ذهن تو پاک خواهد شد؟
من در این 2683 روز، هر روز بیشتر از دیروز به این نتیجه رسیده‌ام که هیچ برنده‌ای در این بازی ظالمانه وجود ندارد. نه تو، نه من... هیچ کس.
ما هر دو در آتش عشقی که روزی شعله‌ور بود، سوختیم و خاکستر شدیم.
و تنها چیزی که از ما باقی مانده،
خاطرات تلخ یک عشق نافرجام است.
خاطراتی که تا ابد در قلب و جان ما حک خواهد شد.

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 193
  • کل نظرات : 83
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1132
  • آی پی امروز : 17
  • آی پی دیروز : 9
  • بازدید امروز : 70
  • باردید دیروز : 10
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 224
  • بازدید ماه : 2,962
  • بازدید سال : 24,071
  • بازدید کلی : 156,796